علاالدین، یک پسر خیابانی، بطور تصادفی شاهزاده یاسمین که بطور مخفیانه در شهر میگردد، را ملاقات می کند. آن‌ها عاشق یکدیگرند، اما یاسمین فقط می تواند با یک شاهزاده ازدواج کند.

“شیرشاه 3” یا “شیرشاه یک و نیم” محصول استودیو دیزنی‌تون و والت دیزنی استرالیا می‌باشد، این پویانمایی از سری پرطرفدار شیرشاه و در ادامه دو شماره موفق پیشین خود به نام‌های «شیرشاه» و «شیرشاه 2 پادشاهی سیمبا» ساخته شده است، در این شماره یک میرکت به نام “تایمون” و یک گراز به نام”پومبا” داستان شیرشاه را از دید خودشان برای مخاطبان تعریف می‌کنند. اما تایمون اصرار دارد که فیلم را به جلو بزند تا به قسمتی برسد که وارد داستان می‎شود، چرا که در اوایل فیلم، آنها حضور نداشتند و از طریق گوینده فیلم، قبل از آغاز سفر سیمبا وارد داستان می‌شوند. همچنین در این شماره با مادر تیمون و عمو مکس هم آشنا خواهیم شد…

سیمبا و نالا صاحب یک دختر بنام کیارا شدند. تیمون و پومبا به عنوان مراقب این بچه انتخاب شدند اما کیارا از دست آنها به راحتی فرار می کند و به سرزمین های ممنوعه پا می گذارد. او در آن سرزمین با بچه شیری به نام کوو آشنا شده و با یکدیگر دوست می شوند. اما او و والدینش نمی دانند که کوو پسر زایرا است. او قصد دارد کوو را با سرنگونی سیمبا به پادشاه تبدیل کند…

شیر جوانی بنام «سیمبا» که فکر می کند باعث مرگ پدرش شده، خود را گناهکار می داند و از هویتش بعنوان سلطان آینده فرار می کند...

“دوری” و “نمو” که یک ماهی آبی فراموشکار است، برای دیدن سفره ماهی ها به اقیانوس میروند اما خستگی این سفر موجب اوج گرفتن فراموشی “دوری” میشود به طوری که خودش را هم نمی شناسد! حال “نمو” و پدر “دوری” سعی میکنند بتوانند “دوری” را تا قبل از طولانی نشدن فراموشی اش پیدا کنند اما…

ماجرای ماهی کوچکی که در اثر یک حادثه از محل زندگی خود دور شده و پدرش بدنبال او میگردد ، در جریان پیدا کردن نمو ، خود و پدرش با ماهی ها و حوادث گوناگونی برخورد میکنند که بسیار دیدنی است و…

ریری ویلیامز در سن پائینی وارد دانشگاه شده است و به این دلیل حس می کند از نظر زندگی اجتماعی تنها است. هالا، شخصیت منفی فیلم، آزمایشگاه مهندسی دانشگاه را تخریب کرده و دوست صمیمی ریری را می دزدد. ریری با الهام از مرد آهنین برای نجات دوست خود نقشه ای طرح می کند.

یک پسر نوجوان و ماجراجو همراه با یک نینجای عروسکی عجیب و غریب تیمی را تشکیل می‎دهند تا انتقام مرگ فرزند یک کارگر کارخانه را بگیرند و…

«پرنسس و قورباغه» درباره یک پرنسس سیاه پوست به نام تیانا (با صداپیشگی Anika Noni Rose) است که به همراه یک شاهزاده به نام ناوین (با صداپیشگی Bruno Campos) توسط یک جادوگر بدجنس به نام “دکتر فاسيلير” (با صداپیشگی Keith David) طلسم شده و به یک قورباغه تبدیل می شوند. ؛ در چنين شرايطی ، تنها راه برای شکستن طلسم دکتر فاسيلير پيدا کردن موجود مرموزی به نام ماما اودی (با Jenifer Lewis) است. ماما اودی راه شکستنِ طلسم و برگرداندن تيانا و ناوين از شکل قورباغه ای به شکل اصلی انسانی شان را بلد است. تلاش آنها پیدا کردن يافتن ماما اودی شروع می شود و…

داستان فیلم در یک شهر دوست داشتنی به نام “آگلی ویل” اتفاق می افتد که عروسک های زشت در آن زندگی می کنند. آگلی ویل جایی است که هر چه افراد غیر عادی تر باشند، مشهورتر هستند و خاص تر به نظر می رسند. همه چیز به صورت عادی پیش می رود تا اینکه عروسکی به نام موکسی و دوستانش تصمیم می گیرند که به سمت دیگر کوهی که در نزدیکی شهر آن ها قرار دارد، سفر کنند. آن ها شهری به نام پرفکشن را پیدا می کنند. پرفکشن جایی است که عروسک های معمولی قبل از ورود به دنیای واقعی در آن آموزش می بینند. عروسک های زشت بزودی متوجه می شوند که “متفاوت بودن” به چه معناست و در نهایت به این نتیجه می رسند که برای شگفت انگیز بودن، لازم نیست کامل و بی نقص باشند…